این روزها درباره چالش کمبود نیروی متخصص در صنایع زیاد میشنویم. این موضوع نه تنها در صنایع دانشبنیان و فناور، بلکه در تمامی بخشهای اقتصادی و تولیدی سنتی نیز محسوس است. سوال اساسی اینجاست که آیا این کمبود را باید به عنوان یک بحران نگرانکننده دید یا میتوان آن را فرصتی برای نوآوری و رشد دانست؟ به بهانه ششم مرداد روز کارآفرینی و ترویج مهارتهای فنیوحرفهای به جنبههای مختلف این موضوع نگاهی تازه انداختهایم و در نظر داریم به این سوال پاسخ دهیم.
نبود نیروی کار ماهر یا کمبود مهارت؟ کدام یک مشکل اصلی است؟ بحران کمبود نیروی کار از گذشته چالش بسیاری از تمدنهای توسعه یافته و در حال توسعه بوده است. از شکلگیری نظام بردهداری تا اختراع بسیاری از ابزارهای کاربردی مانند ماشینآلات بستهبندی و یا ماشینهای چاپ صنعتی در پاسخ به کمبود نیروی کار متخصص و بهینهسازی تولید به وجود آمدهاند. اما سوال اصلی اینجاست که آیا کشورها به دلیل نداشتن نیروی کار با بحران نیروی انسانی مواجه شدهاند یا اینکه نیروی کار دارند ولی از مهارت و تخصص کافی برخوردار نیستند؟
با بررسی متغیرهای جمعیت شناسی در کشورهای مختلف به طور کلی با دو گروه از کشورها مواجه میشویم. گروه اول کشورهایی که نیروی انسانی کافی در سنین مناسب کار دارند و کشورهایی که به دلیل سیاستهای جمعیتی نامناسب با بحران پیری جمعیت، مهاجرت و یا به طور کلی کاهش نیروی انسانی در سنین کار مواجه شدهاند. با استفاده از این تقسیمبندی میتوانیم ریشه اصلی بحران نیروی انسانی را در کشورها، یعنی کمبود نیروی کار ماهر یا عدم مهارت نیروی کار موجود، بهتر شناسایی کنیم.
کشورهایی که در دسته اول قرار میگیرند از نظر تعداد نیروی مورد نیاز برای بازار کار مشکلی نداشته و در صورتی که از یک سیستم آموزشی مناسب و مدیریت صحیح استعدادها بهرهمند شوند، بحران خاصی در حوزه منابع انسانی نخواهند داشت، ولی در صورت عدم برنامهریزی مناسب دچار بحران نیروی انسانی متخصص خواهند شد. در مقابل کشورهایی که در دسته دوم قرار میگیرند چالشهای بیشتری نسبت به گروه اول داشته و در صورت نداشتن برنامه و سیاستهای مناسب، به سرعت دچار بحران خواهند شد و تاثیرات جبران ناپذیری بر اقتصاد آنها وارد خواهد شد.
حال این سوال اساسی مطرح میشود که آیا باید کمبود نیروی کار ماهر را یک بحران جدی دانسته و برای آن چارهای اندیشید یا آن را فرصتی برای نوآوری و رشد در نظر گرفت؟
کمبود نیروی متخصص؛ از مشکل تا بحران!
کمبود نیروی متخصص با ایجاد تاثیرات منفی بر بهرهوری و عملکرد کسبوکارها میتواند اقتصاد و صنعت یک کشور را با بحران مواجه کند. هنگامی که شرکتها نمیتوانند افراد با مهارتهای لازم را استخدام کنند، فرآیندهای کاری با مشکلاتی مواجه میشوند که میتواند منجر به کاهش کیفیت محصولات و خدمات، افزایش هزینهها و حتی از دست دادن مشتریان شود.
همچنین در شرایط کمبود نیروی متخصص، فشار کاری بیشتری بر کارکنان موجود وارد میشود. این موضوع میتواند به فرسودگی شغلی، کاهش رضایت شغلی و در نهایت ترک خدمت کارکنان منجر شود. این چرخه معیوب میتواند مشکلات بیشتری برای کشورها ایجاد کند.
در سالهای اخیر در بسیاری از کشورهایی که با مشکل کمبود نیروی متخصص مواجه شدهاند، به دلیل عدم ارائه برنامهها وسیاستهای مناسب این مسئله به بحرانهای اقتصادی و اجتماعی جدی تبدیل شده است.
در ادامه، به چند نمونه از کشورهایی که با بحران کمبود نیروی متخصص مواجه شدهاند، اشاره خواهیم کرد.
یونان؛ بحران اقتصادی و کمبود نیروی کار
یونان در پی بحران اقتصادی جهانی 2008 و بحران بدهیهای دولتی با کمبود نیروی کار متخصص مواجه شد. بحران اقتصادی به کاهش سرمایهگذاری در بخشهای مختلف، از جمله آموزش و توسعه نیروی کار، منجر شد. همچنین، بسیاری از جوانان با مهارتهای حرفهای به دلیل بیکاری و شرایط بد اقتصادی کشور را ترک کردند. در نتیجه، این شرایط باعث کاهش رشد اقتصادی و افزایش بیکاری در این کشور شد. بسیاری از مشاغل تخصصی و صنعتی تحت تاثیر قرار گرفتند و این مشکل به یکی از بحرانهای اساسی اقتصاد یونان تبدیل شد.
برزیل؛ عدم تطابق نظام آموزشی با نیاز بازار
برزیل با کمبود نیروی کار ماهر و عدم تطابق بین مهارتهای ارائه شده توسط نظام آموزشی و نیازهای بازار کار مواجه است. سیستم آموزشی برزیل نتوانسته است به خوبی نیازهای بازار کار را شناسایی و برطرف کند. همچنین، بسیاری از صنایع و شرکتها نتوانستهاند به نیروی کار ماهر دسترسی پیدا کنند. این بحران به کاهش بهرهوری، افزایش بیکاری و کاهش رقابتپذیری اقتصادی برزیل منجر شده است. مشکلات مزمن در استخدام و حفظ نیروی کار ماهر به عنوان یکی از موانع اصلی رشد اقتصادی این کشور شناخته شدهاند.
آفریقای جنوبی؛ بحران اشتغال و مهارت، نیازمند به راه حلهای نوآورانه
آفریقای جنوبی با نرخ بیکاری بالا و کمبود مهارتهای تخصصی مواجه است. این کشور با چالشهایی در زمینه آموزش و تطابق مهارتهای نیروی کار با نیازهای صنعت روبروست. سیاستهای ناکافی و برنامههای آموزشی ناکارآمد به ایجاد شکاف بزرگ بین مهارتهای مورد نیاز و مهارتهای ارائه شده منجر شده است. این بحران باعث به نارضایتی اجتماعی، افزایش جرم و کاهش سرمایهگذاری خارجی در این کشور شده است. همچنین، صنایع کلیدی مانند معدن و تولید از کمبود نیروی کار ماهر رنج میبرند.
ترکیه؛ سبقت تکنولوژی از آموزش
ترکیه با مشکلاتی در تطابق مهارتهای آموزشی با نیازهای بازار کار روبروست. این مسئله به دلیل تغییرات سریع در تکنولوژی و صنعت ایجاد شده است. سیستم آموزشی و برنامههای کارآموزی نتوانستهاند به سرعت به نیازهای جدید صنعت پاسخ دهند. این مسئله به کمبود نیروی متخصص در صنایع فناوری و مهندسی منجر شده و باعث کاهش بهرهوری و رقابتپذیری در این بخشها شده است.
مکزیک؛ سیستم آموزشی ضعیف
مکزیک با کمبود نیروی کار ماهر و ضعف در سیستم آموزشی مواجه است. این کشور به ویژه در بخشهای فناوری و صنعت با مشکلات جدی روبروست. سرمایهگذاری ناکافی در بهبود نظام آموزشی و توسعه مهارتهای فنی و حرفهای باعث شده است که نیروی کار موجود نتواند نیازهای بازار کار را به خوبی برآورده کند. این بحران باعث کاهش جذب سرمایهگذاری خارجی و افت رشد اقتصادی در مکزیک شده است. همچنین، صنایع کلیدی از جمله فناوری و تولید به دلیل کمبود نیروی کار ماهر با چالشهای جدی دستوپنجه نرم میکنند.
بررسی این کشورها نشان میدهد که عدم توانایی در مدیریت کمبود نیروی انسانی و نداشتن استراتژیهای مناسب برای تطابق مهارتها با نیازهای بازار کار میتواند به بحرانهای اقتصادی و اجتماعی منجر شود. برای جلوگیری از این بحرانها، ضروری است که کشورها بر روی بهبود سیستمهای آموزشی، سرمایهگذاری در مهارتآموزی و تطابق مهارتهای نیروی کار با نیازهای بازار کار تمرکز کنند.
کمبود نیروی متخصص؛ فرصتی برای تحول و نوآوری!
در کشورهای توسعه یافته کمبود نیروی متخصص به فرصتهایی برای نوآوری و تحول در بخشهای مختلف تبدیل شده است. در ادامه به نمونههایی از تبدیل چالش کمبود نیروی انسانی به فرصتهای نوآوری اشاره خواهیم کرد:
آلمان؛ سرمایهگذاری در دانش، پیشرفت در فناوری
آلمان با کمبود نیروی متخصص در برخی صنایع مواجه بود، اما این کشور توانست از این چالش بهره ببرد و به توسعه مهارتهای فنی و حرفهای بپردازد. دولت آلمان برنامههای آموزشی و کارآموزی گستردهای را راهاندازی کرد و به شرکتها اجازه داد تا در ایجاد دورههای آموزشی تخصصی برای نیروی کار خود مشارکت کنند. در نتیجه این رویکرد باعث افزایش توانمندی نیروی کار و بهبود کیفیت محصولات و خدمات شد. همچنین، استفاده از فناوریهای پیشرفته در صنایع مختلف مانند خودرو و مهندسی مکانیک تقویت شد.
آینده هوشمند ژاپن؛ ربات به جای انسان
در سالهای نه چندان دور با پیشرفتهای چشمگیر اقتصادی، ژاپن با کمبود نیروی کار در بخشهای تولیدی مواجه شد، اما توانست این مشکل را با استفاده از تکنولوژیهای اتوماسیون و رباتیک حل کند. شرکتهای ژاپنی مانند FANUC و Yaskawa Electric سرمایهگذاری زیادی در توسعه رباتهای صنعتی و سیستمهای خودکار کردند. این اقدامات باعث افزایش بهرهوری و کاهش وابستگی به نیروی کار انسانی شد و ژاپن را به عنوان یکی از پیشگامان جهانی در استفاده از رباتیک در صنعت تبدیل کرد.
کانادا؛ جایی که تخصص به نوآوری تبدیل میشود
چالش اصلی کانادا نبود نیروی متخصص در فناوریهای پیشرفته و علوم مهندسی بود. دولت کانادا برنامههای مهاجرتی ویژهای برای جذب استعدادهای بینالمللی طراحی کرد و مشوقهای مختلفی برای جذب متخصصان حوزههای فناوری و مهندسی ارائه داد. این برنامهها به کانادا کمک کردند تا به یک مرکز جهانی برای فناوریهای نوین و استارتاپهای فناوری تبدیل شود. همچنین، این کشور موفق به جذب شرکتهای فناوری بزرگ و نوآور شد.
استرالیا؛ بهشت محققان
استرالیا نیز با فقدان نیروی متخصص در حوزههای تحقیقاتی و فناوریهای پیشرفته روبرو بود. این کشور به سرمایهگذاری در مراکز تحقیقاتی و دانشگاهها پرداخت و برنامههای تأمین مالی برای تحقیقات علمی و توسعه فناوری ارائه داد. نتیجه این سرمایه گذاری ها استرالیا را به یکی از مراکز برجسته تحقیقاتی و نوآوری در زمینههای مختلف، از جمله علوم پزشکی و فناوریهای سبز، تبدیل کرد. این رویکرد باعث پیشرفتهای علمی و ایجاد فرصتهای شغلی جدید در حوزههای تحقیقاتی و فناوری شد.
سوییس؛ مهارتآموزی در دل صنعت، راهی به سوی پیشرفت
سوییس با توجه به چالش نیروی کار ماهر در بخشهای مختلف، از جمله فناوری و مهندسی، سیستمهای آموزش و کارآموزی بسیار پیشرفتهای را ایجاد کرد که به ارتباط نزدیک میان دانشگاهها و صنایع کمک میکند. این سیستم باعث ایجاد نیروی کار متخصص و با مهارت بالا شد و به سوییس کمک کرد تا به یکی از مراکز اصلی نوآوری و تحقیق در اروپا تبدیل شود. شرکتهای بزرگ سویسی مانند Nestlé و Novartis از این نیروهای متخصص بهرهبرداری کردند.
این کشورها نشان دادهاند که کمبود نیروی متخصص میتواند به فرصتی برای نوآوری و توسعه تبدیل شود. با اتخاذ استراتژیهای مناسب مانند سرمایهگذاری در آموزش، استفاده از فناوریهای نوین، جذب مهاجران متخصص، و تقویت همکاری میان دانشگاهها و صنایع، میتوان به بهبود وضعیت نیروی کار و ایجاد فرصتهای جدید در بخشهای مختلف دست یافت.
نویسنده: عرفان دربندیزاده، کارشناسارشد واحد پورتفو مدیریت ثروت ستارگان
نظر:
نظر بدهید